Friday, December 23, 2016


قرارداد اتمي اوباما با ايران چگونه منجر به تراژدي حلب شد

قرارداد اتمي اوباما با ايران چگونه منجر به تراژدي حلب شد
توسط امیر بصیری 30دی 1395
در كنفرانس پايان سال خود، رئيس جمهور اوباما به تراژدي حلب در سوريه پرداخت، جايي كه شبه نظاميان وابسته به ايران و هواپيماهاي جنگي روسيه به بشار اسد، ديكتاتور سوريه، كمك كردند شهر را بازپس بگيرد و يك جنايت جنگي را مرتكب شوند كه در تراز رواندا و سربرنيسا است.
اوباما در كنفرانس روز جمعه خود گفت«روزانه از خودم ميپرسم، آيا كاري ميتوانستم بكنم كه تغييري ايجاد كنم، جانها را نجات دهم و مانع از رنج كودكان شوم؟» البته كارهاي زيادي بود كه وي ميتوانست انجام دهد، ولي متاسفانه به اين امر اذعان نكرد.
اوباما بطور تلويحي كنگره را بخاطر حمايت نكردن از اقدام در سوريه در سال 2013 مقصر شمرد، زمانيكه اسد يك جنايت جنگي مرتكب شد و شهروندان را با سلاح شيميايي مورد هدف قرارداد. البته كنگره هرگز مانع اوباما نبوده است. وي بارها اثبات كرده است كه حاضر است اراده كنگره را ناديده بگيرد تا اهداف خود را پيش ببرد.
اصليترين عاملي كه دست اوباما را بست سياست خودش مبني بر عدم دخالت در سوريه بود، كه بخشي از تلاش براي جلوگيري از مختل شدن مذاكرات اتمي با ايران بود. عقب نشيني اوباما از خط قرمز يك ضربه جدي به اعتبار آمريكا زد و خلائي را ايجاد كرد و روسيه بسرعت آن را پر كرد تا بتواند خود را بعنوان يك ميانجي صلح جا بزند و اهداف خودش را پيش ببرد.
عقب نشيني اوباما باعث تشويق رژيم ايران شد و حمايت نظامي و مالي خود از اسد را بيش از پيش ادامه داد، و ميلياردها دلار و هزاران نيرو وارد خاك جنگ زده اين كشور كرد.
در صحبتهايش اوباما همچنين به اين نكته اشاره كرد كه فقط ورود تمام عيار نيروهاي آمريكايي ميتوانست منجر به تغيير وضعيت شود، و اين امر را با تسخير شكست خورده عراق در سال 2003 مقايسه كرد. ولي يك يادداشت كه توسط 51 تن از كاركنان وزارت خارجه امريكا در ژوئن ارسال شد پيشنهاد كرد كه اقدامات محدود نظامي ميتواند اسد را تحت كنترل قرار دهد و جامعه بين المللي را در موقعيت بهتري براي يافتن راه حل ديپلماتيك قرار دهد.
اين پيشنهاد نيز رد شد، چرا كه به گفته فرد هاف، سياست گذار سابق وزارت خارجه در امور سوريه، نگراني اصلي دولت اين بود كه حسابرسي از اسد بابت كشتار جمعي باعث ناراحتي حاميان ايراني وي ميشد و قرارداد اتمي را مورد تهديد قرار ميداد، تنها مرز سرخي كه اوباما در طي رياست جمهوري اش به آن پايبند بود.
بعد از انعقاد قرارداد اتمي با رژيم ايران، بيم آن ميرفت كه تهران از دستاوردهاي مالي جهت تقويت بيشتر رژدم رو به زوال اسد استفاده كند. ولي هيچ تضمين جدي گذاشته نشد كه مانع اين شود كه رژيم ايران ثروت هاي بادآورده را در راستاي ماجراجوييهاي تروريستياش بكند.
پاسيويزم دولت اوباما در قبال كشتار انسانها رژيم ايران را تشويق كرد كه دخالت خود را در سوريه افزايش دهد و روسيه را نيز به صحنه نظامي بكشاند تا دستاوردهاي بيشتري كسب كند.
بعد از چهار سال محاصره، حلب در مقابل قدرت نظامي اسد سقوط نكرد، بلكه بدست نيروهاي زميني ايران و هواپيماهاي روسي تسخير شد. اين ماجرا بعنوان يكي از بدترين جنايات عليه بشريت در تاريخ به ثبت خواهد رسيد كه در مقابل چشمان جامعه بين المللي رخ داد.
اوباما از تصميمات خود دفاع كرد و گفت اولويت وي بايد منافع آمريكا باشد. ممكن است فكر كند كه با ايستادن در حاشيه فاجعه حلب به آمريكا خدمت بزرگي كرده است، در حاليكه صدها هزار تن كشته شدند و ميليونها تن ديگر رانده شدند.
ولي سياست عدم دخالت اوباما در سوريه با هدف حفظ قرارداد اتمي با ايران به تهران مجال داد تا اختلافات فرقهاي در منطقه را تشديد كند و منجر به سربرآوردن و رشد داعش شود، پديدهاي كه هم اكنون آمريكا را در خاك خودش مورد تهديد قرار ميدهد.
اوباما گفت «من هميشه احساس مسوليت ميكنم. وقتي كودكان توسط تك تير مورد هدف قرار ميگرفتند احساس مسوليت ميكردم، وقتي ميليونها نفر از خانه هايشان رانده ميشدند احساس مسوليت ميكردم.»
اي كاش اين احساس مسوليت اوباما در يك اقدام ملموسي تبلور مييافت. قبل از ترك سمت خود، اوباما كار زيادي نميتواند براي حلب و سوريه بكند. ولي رئيس جمهور بعدي آمريكا بايد از تكرار اشتباهات اوباما خودداري كند، و بايد رژيم اسد را بابت جناياتش مورد بازخواست قرار دهد و موضع قاطع تري در قبال شرارت هاي رژيم ايران در منطقه اتخاذ كند.

No comments:

Post a Comment