Wednesday, January 4, 2017


ایران از 'اظهارات غیرسازنده' ترکیه درباره نقض آتش‌بس در سوریه انتفاد کرد

مقامات ایرانی از رویکرد و سخنان مقامات ترکیه نسبت به جنگ داخلی و آتش‌بس کنونی در سوریه انتقاد کرده و بر حمایت خود از برقراری صلح در آن کشور تاکید نهاده است.
بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه ایران گفته است که "جمهوری اسلامی ایران به عنوان شریک روند سه‌جانبه مسکو، بر اجرای جدی توافقات آن تاکید دارد و از مقامات ترکیه، به عنوان طرف دیگر این توافقات انتظار دارد مواضعی اتخاذ نکنند که خلاف واقعیت‌های موجود و تعهدات این کشور باشد."
اظهارات آقای قاسمی در واکنش به سخنان وزیر خارجه ترکیه ابراز شده که از ایران خواست با استفاده از  نفوذ خود بر گروه‌های شبه نظامی شیعه به خصوص حزب الله‌لبنان مانع از نقض‌آتش‌بس سراسری سوریه توسط آنان شود. وی گفت که ادامه این وضعیت می‌تواند طرح مذاکرات صلح سوریه را که قرار است اواخر ماه جاری میلادی در آستانه، پایتخت قزاقستان برگزار شود، به مخاطره اندازد.
سخنگوی وزارت خارجه ایران متقابلا مخالفان حکومت سوریه را به نقض‌آتش بس متهم کرده و گفته است: "آتش‌بس جاری در سوریه پی در پی از سوی گروه‌های مسلح مخالف دولت این کشور نقض شده و براساس اطلاعات مستند موجود، موارد نقض آتش‌بس از سوی آنها در یک روز بیش از ۴۵ بار بوده که جزئیات بیشتر آن در صورت لزوم قابل انتشار است."
روز ۳۰ دسامبر، آتش‌بس سراسری به ابتکار روسیه و ترکیه در سوریه برقرار شد و دو کشور حفظ آتش‌بس از  سوی نیروهای دولتی سوریه، از جمله واحدهای اعزامی روسیه به آن کشور، و همچنین گروه‌های مخالف حکومت سوریه را برعهده گرفتند. اگرچه مقامات ترکیه از موقعیت ایران در قبال تضمین آتش‌بس ابراز بی‌اطلاعی کردند، اما بعدا اعلام شد که جمهوری اسلامی نیز تضمین کننده رعایت آتش‌بس از سوی گروه‌های تحت حمایت آن است. پیش از اعلام توافق دو کشور، نشستی با حضور وزیران خارجه آنها و وزیر خارجه جمهوری اسلامی در مسکو برگزار شده بود که با توجه به اظهارات بعدی مقامات سه کشور، ظاهرا اقدام برای برقراری آتش‌بس و ترتیبات رعایت آن در این نشست مطرح شده بود. این آتش‌بس شامل گروه‌های تندرو اسلامگرا و همچنین برخی گروه‌های مسلح کرد مخالف دولت ترکیه نمی‌شود.
   
تا پیش از این توافق، مقامات سوریه، جمهوری اسلامی و روسیه معمولا تمامی گروه‌های مسلح مخالف حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه را "تروریست" می‌خواندند درحالیکه برخی از این گروه‌ها از حمایت کشورهای غربی و ترکیه برخوردار بودند. در پی اعلام آتش‌بس، مقامات ایران و روسیه غالبا از عناوینی مانند "گروه‌های معارض" یا "مسلح" برای نامیدن تشکل‌های تحت حمایت ترکیه استفاده می‌کنند و عنوان گروه تروریستی را برای اسلامگرایان تندرو به کار می‌گیرند.
آقای قاسمی خطاب به مقامات ترکیه گفته است که "اگر در پی استقرار آتش‌بس پایدار و فراهم کردن زمینه‌های موفقیت گفتگوهای سیاسی برای پایان بحران سوریه هستند، به عنوان طرف تضمین کننده تعهد گروه‌های مسلح در توافقات مسکو، ضمن اتخاذ تدابیر لازم با موارد متعدد نقض آتش‌بس از سوی این گروه‌ها برخورد کرده و همزمان از اتخاذ مواضع غیرمنطبق با واقعیت‌ها و متهم کردن طرف‌های دیگر بپرهیزند."
وی گفت که جمهوری اسلامی "همانگونه که تا کنون مساعی خود را برای تثبیت آتش‌‌بس و تسهیل راه حل سیاسی بحران سوریه به کار گرفته است، همچنان به این سیاست ادامه خواهد داد."

در پی برقراری آتش‌بس، برخی از ناظران این نگرانی را ابراز کردند که ممکن است مخالفان این مذاکرات با هدف جلوگیری از برگزاری مذاکرات آستانه با حضور مخالفان حکومت بشار اسد، در صدد برهم زدن آتش‌بس برآیند. طی ماه‌های اخیر، حضور نظامی روسیه و سایر متحدان خارجی باعث تغییر در روند جنگ داخلی و موفقیت‌های نظامی متعددی برای نیروهای دولتی شده و برخی ناظران گفته بودند دولت سوریه مایل به ادامه این روند تا پیروزی نظامی بر مخالفان و تثبیت حکومت بشار اسد است.
مذاکرات آستانه در حالی برنامه‌ریزی شده که تا کنون حکومت سوریه و مخالفان آن تغییری را در مواضع اصولی خود اعلام نکرده‌اند. تا پیش از این، حکومت سوریه و برخی از حامیان خارجی آن، از جمله مقامات جمهوری اسلامی، ادامه زمامداری بشار اسد را بخشی لازم از هر گونه راه حلی برای بحران کنونی می‌دانستند و در مقابل، مخالفان و همچنین دولت ترکیه تاکید داشتند که به وی اعتماد ندارند و هیچ راه حلی را که متضمن خروج او از صحنه سیاست سوریه نباشد نمی‌پذیرند.

در خبری دیگر در مورد موضع ایران در مورد تحولات سوریه، خبرگزاری رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی از سفر علاء‌الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به سوریه و اظهارات او پس از ملاقات با مقامات آن کشور گزارشی منتشر کرده است.
براساس این گزارش، آقای بروجردی گفته است که "براساس قوانین بین‌المللی، ورود به خاک هر کشوری بدون اجازه دولت آن کشور به معنای تجاوز تلقی می‌شود" و افزوده است که "کسانی باید خاک سوریه را ترک کنند که بدون اجازه این کشور، وارد شده‌اند." اشاره آقای بروجردی ظاهرا به حمایت مستقیم ارتش ترکیه از پیشروی مخالفان حکومت سوریه در مناطق تحت تسلط داعش در شمال آن کشور است. همچنین، پس از اعلام توافق روسیه و ترکیه برای آتش‌بس، برخی مقامات ترکیه اعلام کردند که نفرات حزب‌الله لبنان که در کنار نیروهای دولتی سوریه در جنگ شرکت دارند باید خاک سوریه را ترک کنند.
علاء‌الدین بروجردی گفت که جمهوری اسلامی در اشاره به روند صلح مورد توافق ترکیه و روسیه گفت که کشورش "از اقداماتی که اخیرا در جهت مذاکرات سوری-سوری صورت گرفته، حمایت می‌کند." وی مشخصا از لزوم حضور بشار اسد در آینده سیاسی سوریه سخن نگفت اما اظهار داشت: ""هیچ تصمیمی که در خارج از مرزهای سوریه اتخاذ شود و مورد قبول مردم سوریه نباشد، موفق نخواهد بود."
در سال ۲۰۱۲، دولت سوریه تدوین قانون اساسی جدیدی را اعلام کرد که در آن انحصار قدرت توسط حزب بعث لغو شده و همچنین، رئیس جمهوری با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود. بر مبنای همین قانون، نخستین انتخابات ریاست جمهوری "چند حزبی" سوریه در سال ۲۰۱۴ برگزار و اعلام شد که بشار اسد، با کسب نزدیک به ۹۰ درصد آرا در این انتخابات پیروز شده است و رئیس جمهوری منتخب مردم سوریه است. دولت اجازه داده بود تا چند نفر نیز به عنوان نامزد مخالف در این انتخابات شرکت کنند اما گروه‌های مخالف و کشورهای غربی این انتخابات را نمایشی توصیف کردند اما مقامات دولتی سوریه و ایران نتیجه انتخابات را منعکس کننده خواست مردم سوریه دانسته‌اند.

سرانجام «رؤیای روابط استراتژیک با روسیه»

در پی ترکیدن حباب فتح‌الفتوح اشغال حلب و بر باد رفتن رؤیای ایجاد روابط راهبردی رژیم با سوریه و تشکیل یک محور قدرت جدید در منطقه، این ناکامی استراتژیک اکنون به یکی از مهمات جنگ باندی تبدیل شده و رسانه‌های باند رفسنجانی روحانی در این زمینه، زبانشان علیه باند رقیب تیز و دراز شده است. این باند به‌خصوص گریبان باند ولی‌فقیه را به‌خاطر تبلیغاتشان در مورد ایجاد روابط و اتحاد استراتژیک با مسکو گرفته‌اند و می‌نویسند:
«تئوریسینهای طرفدار روابط راهبردی تهران و مسکو باید پاسخ دهند که با تکیه بر چه اصولی اعتقاد دارند منافع مشترک ایران و روسیه قابلیت ارتقای روابط به سطح استراتژیک را دارد؟» (1) 

«تهران یکی از مهره‌هایی است که روسیه با توجه به شرایط می‌تواند با آن بازی نماید». (2) 

«مدافعان حرم جان پاک خود را دادند که میز مذاکره از تیم ایران خالی باشد؟!». (3) 

خلاصه حرف این است که چطور خون و پول جنگ سوریه را چند سال است که رژیم داده، اما روسیه از راه رسیده و همه را به جیب زده و با ترکیه و اپوزیسیون سوریه برای برقراری آتش‌بس، بر سر یک میز نشسته است؟! میزی که در آن، نه رژیم اسد و نه رژیم ایران جایی ندارند.

اما آیا اینها تبلیغات باند رفسنجانی روحانی نیست تا با پررنگ کردن ناکامی ولی‌فقیه در سوریه، آن را بر سرش بکوبند و از این نمد در آستانه انتخابات، برای خود کلاهی دست و پا کنند؟ 

البته باندهای حاکم از هر رویداد و از هر عاملی در جهت تبلیغات انتخاباتی به نفع خود استفاده می‌کنند، اما نمونه‌هایی که ذکر شد، گوشه‌هایی از واقعیت است؛ واقعیتی که باند خامنه‌ای را ناگزیر کرده که در این زمینه اساساً سکوت کنند. خود خامنه‌ای از اشغال حلب به این سو، به‌رغم آن که چند بار به صحنه آمده، هیچ اشاره‌یی به سوریه یا روابط رژیم با مسکو نکرده است؛ کمااین که به هیچ‌یک از معضلات و بحرانهای اصلی رژیم که طی این مدت مطرح بوده، از بحرانهای اجتماعی و گورخوابها تا بحران درونی و دست به گریبان شدن رؤسای دو قوه رژیم، نزدیک نشده است. باند ولی‌فقیه نیز در این رابطه اساساً سکوت پیشه کرده است، از پهلوان‌پنبه‌های سپاه مانند قاسم سلیمانی  یا پاسدار سلامی که در این قبیل مواقع به صحنه  می‌آمدند و به رجزخوانی و تاخت و تاز «استراتژیک» تا سواحل مدیترانه می‌پرداختند، دیگر خبری نیست. رسانه‌های این باند هم که در موارد معدودی به صدا در آمده‌اند، مستقیم یا غیرمستقیم از تلخکامی رژیم در سوریه و در روابطش با مسکو سخن گفته و آه و ناله کرده‌اند؛ از جمله روزنامه سیاست روز (13دی) با اشاره به جای خالی رژیم در توافق آتش‌بس که آن را «مهم و ابهام‌انگیز» خوانده می‌نویسد: «تا کنون که این آتش‌بس به سود تروریستها و دیگر گروه‌های مسلح معارض و البته ترکیه تمام شده است، حال روسیه در این میان در پی چیست؟».

کیهان خامنه‌ای نیز در یادداشت روز (15دی) خود با اذعان به بی‌کلاه ماندن سر رژیم در تحولات اخیر، فغان می‌کند: «اگر ایران، حزب‌الله و گروه‌های دیگری نظیر دفاع وطنی، فاطمیون و زینبیون نبودند… امروز اساساً سوریه‌یی نبود تا روسیه و ترکیه را بر سر یک میز دور هم جمع کند».

حتی مصاحبه‌گر تلویزیون رژیم هم در گفتگو با روحانی ضمن اذعان به کنار گذاشته شدن رژیم در روند آتش‌بس و تحولات پس از آن، سؤال کرد: «عده‌یی تلاش می‌کردند بگویند این توافق آتش‌بس در سوریه هیچ ربطی به ایران ندارد و ترکها و روسها در واقع مبتکر و طرفین توافق بودند، واقعاً این‌جوری بوده؟» روحانی ضمن طفره رفتن از جواب صریح و بیان حرفهای کلی که «ایران نقش بسیار مهمی هم در مبارزه با تروریسم… دارد» اما تصریح کرد که «... راه‌حل نهایی را دیپلوماسی می‌دانیم». (4) 

ناظران سیاسی و رسانه‌های خارجی نیز به حاشیه رانده شدن رژیم در تحولات سوریه اشاره می‌کنند: «سوریه که تحت نفوذ رژیم ایران بود تبدیل به مخمصه‌یی برای آن شده است… در حال حاضر رژیم ایران حتی شریک روسیه هم نیست. روسیه منافع خودش را دارد که الزاماً همان منافع رژیم ایران نیست». (5) 

این سخنان به‌معنای آن نیست که در سوریه دیگر کار تمام است، روشن است که تا آنجا که به تحولات میدانی برمی‌گردد، جذر و مدها هم‌چنان ادامه دارد و همان‌گونه که انتظار می‌رفت، موارد نقض آتش‌بس از جانب رژیم اسد و شبه‌نظامیان وابسته به رژیم بسیار است؛ تا آنجاکه اپوزیسیون سوریه اعلام کرده اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، در مذاکرات قزاقستان شرکت نخواهد کرد؛ اما این تحولات تاکتیکی نمی‌تواند استراتژی و مسیر استراتژیکی را که مسکو پس از اشغال حلب در پیش گرفته، تحت‌الشعاع قرار دهد. چرا که نمی‌توان تصور کرد روسیه که با آن همه اصرار و شتاب، قطعنامه آتش‌بس را به شورای امنیت ارائه نمود و با تمامی تغییرات بنیادین کشورهای غربی در متن قطعنامه موافقت کرد؛ تابع تحولات تاکتیکی و میدانی شده و از استراتژی مورد نظر خود و ادامه مسیرش در نزدیکی به آنکارا و سازمان ملل، دست بردارد؛ به‌خصوص که مسکو اکنون نقش فائقه و تعیین‌کننده را در سوریه دارد و این اوست که خواسته و خط خود را به رژیم دیکته می‌کند و نه بالعکس. وانگهی مطالب رسانه‌های خود رژیم هم اذعان به همین واقعیت است:
«دیری نخواهد پایید که در صورت تداوم همکاری کنونی آنکارا و مسکو ـ که هیچ دلیلی طبیعی یی برای توقف آن وجود ندارد ـ مانور حرکت ایران در سوریه را محدود و محدودتر خواهد کرد». (6) 

«عملکرد روسیه در سوریه و همکاری آن با ترکیه و ندیده‌گرفتن ایران برای صدمین بار نشان داد، روسیه هیچ‌وقت ایران را جدی نمی‌گیرد و رؤیای روابط استراتژیک با روسیه در برخی طرفهای ایرانی است و در طرف روسیه هیچ خبری از پایکوبی نیست». (7) 

«اگر چندی دیگر روسیه در مورد سوریه با آمریکا یا دیگران توافق کند آیا ایران می‌تواند مستقل عمل کند؟ خیر. این کار اصلاً شدنی نیست». (8) 

اکنون در رژیم این پرسش مطرح است که چطور شد به این‌جا رسیدیم؟ پاسخ نزدیک آن است که دعوت از روسیه برای ورود به معرکة روسیه اشتباه بود چرا که رژیم به دست خود رقیبی را وارد صحنه کرد که به‌دلیل منطق تعادل قوا، خواه ناخواه نقش فائقه و هژمونیک پیدا می‌کرد؛ اما نکته این‌جاست که اگر در آن نقطه مسکو وارد نمی‌شد، کار رژیم اسد تمام بود و رژیم به‌طور قطع جنگ سوریه را باخته بود و از آنجا جارو می‌شد؛ بنابراین خطای اصلی و استراتژیکی، نه وارد کردن مسکو به معادله سوریه، بلکه ورود رژیم به سوریه بود، زیرا لقمه سوریه خیلی بزرگتر از دهان فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران بود و لقمه بزرگتر طبیعی است که گلوگیر خواهد شد.

No comments:

Post a Comment