کولهبری؛ خطر کردن برای سود بیشتر یا تنها راه باقی؟
![]() |
سقوط بهمن در سردشت آذربایجان غربی و کشته شدن چهار کولبر کرد دوباره بحث کولبران را در ایران داغ کرد. کولبر یا کولهبر، مرزنشینان عمدتا کرد ایرانی هستند که برای کاسبی و معیشت، میان ایران و کردستان عراق، کالا حمل میکنند و از مرز میگذرند. برخی از این کولبران مجوز دارند اما اکثر آنها به شیوه قاچاق به ایران کالا حمل میکنند که در مواردی دهها تن از آنها و حیواناتشان با شلیک گلوله ماموران مرزی کشته میشوند.
گزارش ژیار گل از کولبران در مرز ایران و عراق: سفر با کولبران ایران؛ 'خرج خانواده هشت نفری با من است'
به نظر شما مسئولیت دولت در قبال مرزنشینان کولهبر چیست؟ فکر میکنید راهکار مواجهه با معضل کولهبری در مناطق محروم مرزی چه میتواند باشد؟
خط مشی ایران در برخورد با قاچاق و قاچاقچیان بارها از سوی سران حکومت در رسانههای جمعی مطرح شده است. محمود احمدینژاد در زمان تصدی پست ریاستجمهوری در چند مورد از وجود اسکلههای قاچاق و "برادران قاچاقچی" در سخنرانیهایش گلایه کرد. آیتالله خامنهای در دیدار با کارگران در اردیبهشت ۹۵ گفت: " منظور از مبارزه با قاچاق کالا، مقابله با کولهبرهای ضعیفی که در برخی مناطق اجناس کوچک را وارد میکنند، نیست؛ بلکه منظور قاچاقچیان بزرگی است که با دهها و صدها کانتینر، اجناس قاچاق، وارد کشور میکنند." چند تن از نمایندگان مجلس هم خواستار پایان کشتار اسبهای باربر در مناطق مرزی شده و از دولت خواسته بودند برای ساماندهی و اشتغالزایی برای مرزنشینانی که از راه حمل کالا امرار معاش میکنند، لایحه ای به مجلس ارائه دهد.
اگر در استانهای مرزی ایران زندگی میکنید، چه مشاهدهای از وضعیت بازارچههای مرزی و پیلهوری و کسب و کار کولهبران دارید. آیا تسهیلاتی که برای اشتغال مردم در مناطق مرزی و کارت بازرگانی مرزنشینی فراهم شده تکافوی زندگی مردم آن مناطق را میکند
سفر با کولبران ایران؛ 'خرج خانواده هشت نفری با من است'مناطق کردنشین مرز ایران با کردستان عراق، یکی از توسعه نیافتهترین نقاط ایران است. روزانه صدها کولبر از مرزهای صعبالعبور، برفی و یخزده ایران میگذرند و برای کاسبی به کردستان عراق میروند.
سازمانهای حقوق بشری کردستان میگویند دهها تن از کولبران در راه کشته میشوند یا زیر بار سنگین میمیرند.
مدتی پیش به یکی از نقاط مرزی رفتیم که از آنجا به ایران کالا حمل میشود. برای رسیدن به این اردوگاه مرزی بایستی از راه قاچاقچیان رفت. بارها خودرو شاسیبلند ما در برف و گل کوهستان گیر کرد.
دهها وانت لندکروز کالا را از کردستان عراق به نقاط مرزی با ایران حمل می کنند. ده ها قلم کالا از لوازم اتومبیل گرفته تا پارچه، از مشروبات الکی تا پوشاک بچه در اردوگاه کاسبکاران عراقی دیده میشد.
ایران در برخی از نقاط بازارچه مرزی یا پیلهوری باز کرده است. بسیاری تاجران که امکانات مالی دارند آنجا حجره دارند و با کردستان عراق معامله می کنند. گروهی از کولبران هستند مجوز حمل کالا دارند و در ماه چند بار بیشتر نمی توانند کالا حمل کنند. به همین جهت بیشتر کولبران از راه قاچاق به ایران باز می گردند.
ما به یکی از مناطق که مثلث مرزی کردستان عراق با ایران و ترکیه است رفتیم. صبح صدها کولبر از ایران، پیر و جوان، به این اردوگاه آمدند. در میان آنان از پسران نوجوان ۱۳ ساله تا پیرمرد ۷۰ ساله دیده می شد. برخی از مردان کهنسال با عصا راه میرفتند.
یکی از کولبران، خضر، پیرمردی هفتاد ساله بود که از منطقه پیرانشهر ایران به آنجا آمده بود. او با لهجه کردی به فارسی گفت "برای یک لقمه نان برا ی خانواده ام به اینجا آمده ام". او داشت ۲۰ لاستیک خودرو سبک را میبست تا آن را به ایران حمل کند. "با حمل این بار صد هزار تومان برایم می ماند. آن طرف مرز پس از پرداخت اجاره موتور و ماشین، حدود ۶۰ تا ۷۰ هزارتومان دستم را میگیرد."
خضر با عصا راه می رفت و فرم صورت او تغییر کرده بود. او گفت دو ماه پیش سکته کرده و حال عفونت و درد دندان به آن اضافه شده است. خضر گفت، "هر بار به دکتر می روم، می گویند باید ۱۵۰ میلیون تومان برای جراحی بدی. من هم این پول را ندارم. نمی توانم خودم را درست کنم".
در اردوگاه ده ها کولبر بارهایشان را محکم می بستند. جوانی ۲۴ ساله مرا با نام صدا کرد و گفت من برنامه های شما را نگاه می کنم. برنامه پرگار بیبیسی را بسیار دوست دارم . نامش را نگفت. دانشجوی فوق لیسانس دانشگاه ارومیه است. اما برای قاچاق کالا به کردستان عراق آمده بود. "دانشگاه هزینه دارد. پدرم معلول است و من پسر بزرگ خانواده ام. باید کمک خرجی برای شش برادر و خواهر باشم."
نامه معلمِ علی محمدنژاد دانش آموز کولبری که زیر هجوم بهمن برای لقمه ای نان جان سپرد: «زمستان است سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است.» اخوان ثالث
|



No comments:
Post a Comment