حسین یعقوبی: در امتداد یک پایداری پرشکوه در تاریخ انسان
![]() |
مسیر تمامی قیامها و جنبشهای آزادیبخش اصیل، بدون استثناء و به صورت اجتناب ناپذیری همواره از میان رنج و مرارت و آزمایشات سهمگین گذشته است. صادق ترین گواه بر این تقدیر مشترکِ همه پیامبران رهایی، مصلحین و انقلابیون پاکبازی که برای “تغییر جهان” و نه صرفـا “تفسیر آن” عزم جزم کرده اند، تاریخ است.
فرازهای پرشکوه تاریخ انسان، از مصائب عیسیِ پیامبر گرفته، آنجا که برای استمرار مسیر پر ابتلاء با رهروانش اتمام حجت کرده و می گوید: “بنابراین آنکس از شما که از تمام اموالش دست نشوید، نمی تواند رهرو من باشد؛ آنکس از شما که یارای تحمل صلیبش را ندارد، نمی تواند شاگرد من باشد.” (لوکاس ۱۴ – ۳۳)؛ تا سه سال محاصره پر رنج و مشقتِ اجتماعی و اقتصادیِ پیامبر اسلام و یارانش در شعب ابی طالب در سال هفتم بعثت؛ و از درد و رنج مسیر انقلاب و محاصره ارنستو چه گوارا، انقلابی بزرگ در جنگلهای بولیوی گرفته تا آخرین مورد تاریخی آن یعنی محاصره مجاهدین خلق در اشرف و لیبرتی و مقاومتِ تا پای جانِ آنها، آن هم در شرایطی که بقول دکتر هزارخانی “شاگرد شوفر ”بشریت” داد می زند که به آخر خط رسیده ایم، به خاتمه دوران ایدئولوژیها، به پایان تاریخ…رسیده ایم”؛ همه دارای یک وجهه مشترک می باشند که در چند کلمه ساده خلاصه می گردد: “ایستادگی بر آرمان و اصول و نه به تسلیم”، همین چند کلام ساده که بدون تامل بر آنها، پیروزی بزرگ مجاهدین و مقاومت در انتقال گنجینه پرارزش مردم ایران از لیبرتی به اروپا و آلبانی، شاید بدرستی فهم نگردد.
یادآوری این حقیقت، بویژه برای نسل جوانی که در شرایط سرکوب مطلق در ایران امکان دسترسی بی طرفانه به اطلاعات مربوط به تحولات سیاسی اوایل انقلاب و دهه پر التهاب شصت را نداشته و دست کم نمی تواند بر آنچه که بر مجاهدین گذشته است اشراف کامل داشته باشد، از اهمیت بسیار برخوردار است که اگر مجاهدین “یک در هزار”، آنطور که دجال خون آشام خمینی می گفت، قرابتی با نظام ولایت فقیه می داشتند و از مواضع خود برای آزادی کوتاه می آمدند و حاضر به تن دادن به زندگی “خفیف خائنانه” در حاکمیت ولایت فقیه می شدند، اساسا تحمل این همه رنج و مشقت و حضور آنها پس از گذار از تند پیچ های حوادث در عراق و اشرف و لیبرتی و اکنون نیز حضور سرافرازانه شان در آلبانی موضوعیتی نمی داشت و طبعا سرنوشتشان به گونه ای دیگر رقم می خورد. بنابراین بی نیاز از هر گونه توضیح است که اساسا هجرت مجاهدین به جوار خاک میهن، تماما ناشی از برآیند مؤلفه های نبرد بی امانی بود که از طرف یکی از سفاکترین رژیم های سرکوبگر تاریخ میهنمان به آنها تحمیل گشت ولاغیر. بدون در نظر گرفتن این مهم، اساسا هر گونه تحلیلی در این رابطه، اگر مغرضانه نباشد، بی تردید ریشه در عدم درک درست و اصولی از روند قضایا دارد.http://bit.ly/2clCdEX |

No comments:
Post a Comment